مقاله سوگیری همه یا هیچ
بازگشت به مقالاتخلاصه: وقتی ذهن ما فقط صفر و صد میبیند
۱۴۰۴/۵/۲۵

سوگیری همه یا هیچ (All-or-Nothing Bias) نوعی خطای شناختی است که در آن افراد پدیدهها و موقعیتها را به صورت کاملاً مطلق میبینند. در این حالت، هیچ طیف میانی یا امکان خاکستری دیده نمیشود؛ همه چیز یا کاملاً خوب است یا کاملاً بد، یا صد درصد درست است یا صد درصد غلط.
از منظر روانشناسی شناختی، این سوگیری به تفکر دوقطبی (Dichotomous Thinking) نزدیک است. مغز برای سادهسازی پیچیدگیهای جهان تمایل دارد امور را در قالب دستههای کاملاً مشخص قرار دهد. این مکانیسم میتواند در برخی موقعیتها سرعت تصمیمگیری را بالا ببرد، اما در اغلب موارد باعث قضاوتهای نادرست و تصمیمهای غیرمنطقی میشود.
مثالهایی از سوگیری همه یا هیچ در زندگی روزمره
۱. تحصیل و کار
دانشجویی که در یک امتحان نمره ۱۶ میگیرد، ممکن است به جای دیدن موفقیت نسبی، خود را کاملاً شکستخورده بداند. در حالی که عملکرد او در طیف متوسط رو به بالا بوده است.
۲. روابط اجتماعی
فردی ممکن است فکر کند: «اگر دوستم همیشه با من تماس نگیرد، پس اصلاً دوستم نیست.» این نوع نگاه مطلقگرایانه باعث سوءتفاهم و تنش در روابط میشود.
۳. رژیم غذایی و ورزش
کسی که یک روز رژیم غذاییاش را رعایت نکند، ممکن است فکر کند «همه چیز خراب شد» و کل برنامه را رها کند. در حالی که یک لغزش کوچک نمیتواند همه تلاشها را بیاثر کند.
۴. سیاست و اجتماع
وقتی درباره یک سیاستمدار یا حزب سیاسی صحبت میکنیم، ممکن است او را «کاملاً فاسد» یا «کاملاً درستکار» ببینیم. این دیدگاه مطلقگرایانه اجازه نمیدهد جنبههای مختلف عملکرد او بررسی شود.
پیامدهای منفی سوگیری همه یا هیچ
- کاهش انعطافپذیری ذهنی و هیجانی
- افزایش احتمال ناامیدی و احساس شکست
- ایجاد تنش در روابط انسانی
- تصمیمگیریهای غیرواقعبینانه به دلیل نادیده گرفتن طیف خاکستری
چگونه با سوگیری همه یا هیچ مقابله کنیم؟
- شناخت طیفها: آگاهانه به دنبال گزینههای میانی بگردیم و بپذیریم که بیشتر پدیدهها در یک طیف قرار دارند.
- بازنگری در افکار مطلق: وقتی به ذهنمان میآید «همه چیز خراب شد»، از خود بپرسیم «آیا واقعا هیچ چیز مثبتی باقی نمانده است؟»
- تمرین ذهنآگاهی و بازسازی شناختی: این دو روش در روانشناسی کمک میکنند انعطافپذیری بیشتری در فکر کردن داشته باشیم.
برچسبها:
